به گزارش نماینده به نقل از فارس، محمد شجاعی مدیرعامل مؤسسه منتظران منجی و از اساتید اخلاق، در تازهترین درس اخلاق خود که در شهر مقدس قم برگزار شد با محوریت «انسانشناسی» به سخنرانی پرداخته است که در ادامه میخوانید:
در مباحث گذشته آموختیم که غفلت در حقیقت به معنای فراموش نمودن خود حقیقی انسان و عدم توجه به رشد و کمالِ آن است. همانگونه که طبق فرمایش امیرالمؤمنین(ع) رحمت خداوند مشمول کسانی میشود که میدانند از کجا آمدهاند، در کجا به سر میبرند و به کجا خواهند رفت، کسانی نیز مبغوض پروردگارشان شده و لحظه به لحظه از او فاصله میگیرند که اصالتِ حقیقی خویش و ماهیّت جنینیِ خود در دنیا را از یاد برده و خودِ انسانیشان را به دست فراموشی سپرده باشند. پیامبر اکرم (ص) در این باره میفرمایند: «انّ الله تبارک و تعالی، یُبغض کُلّ عالمٍ بالدّنیا و جاهلٍ بالآخره»؛ همانا خداوند تبارک و تعالی، مبغوض میدارد هر عالم به دنیایی را که نسبت به آخرت، جاهل است.
حقیقتِ غفلت را میتوان در این روایت به وضوح دریافت. انسان غافل علیرغم عدمِ حرکتش در مسیرِ صحیح انسانی، تصوری کاذب از موفقیت و رشد خویش در این مسیر دارد و این در حالی است که او به سرعت و لحظه به لحظه در حال دور شدن از مقصد نهایی و انسانی خود است. برای توجیهِ بیشترِ این موضوع، بار دیگر به روایت تکاندهنده امیرالمؤمنین (ع)که در جلسهی گذشته با آن آشنا شدیم، باز میگردیم.
«ویلٌ لمن غَلَبَت علیه الغفله، فَنسی الرّحله و لم یستعد»؛ وای بر کسی که غفلت بر او غلبه کند و سفر به آخرت را فراموش کند و خود را برای آن آماده سازد.
کلمه «ویلٌ» در این روایت، در حقیقت مصیبت و فاجعهای بزرگ برای یک انسانِ عاقل محسوب میشود که اساساً مصیبتی بالاتر از آن برای خود سراغ ندارد. گفتیم که از میان انواع تولدها به برزخ، تنها دو تولد سالم و سالمِ قوی، تولدهای مبارک و موفقی هستند که انسان را از رنج درمان در بیمارستان برزخ (جهنم) در امام میدارند. کلمه «ویلٌ» برای متولدینی است که با تولدهای بیمار و ضعیف، و ناقص به برزخ متولد میشوند و مراتبِ این «وای» به تعداد، نوع و شدت بیماریهای آنان بستگی دارد.
غفلت به معنای فراموش نمودن نظام ابدیّت و عدم آمادگی برای حضور در آن، به تولدهای بیمار و ضعیف و ناقص میانجامد. این عدم آمادگی برای شرایط بسیار پیچیده و عظیم آخرت، فاجعهای بس عظیم را برای انسان به دنبال خواهد داشت. لذا برای کسب آمادگیهای لازم برای زیستن در چنین شرایطی، انسان موظف است که در تمام لحظههای زندگیِ خود به دنبال کسبِ تنها داراییِ لازم در این شرایط (قلب سلیم) حرکت کند. «حداقلِ» مرتبه سلامتِ قلب نیز در گروی توجهِ دائم انسان به ماهیتِ جنینیِ خود در رحم دنیا و لحظه تولدِ باشکوهش به برزخ حاصل میشود. به طوری که او در سایه چنین توجهی، تمام ارتباطات و رفتارهای خود را در جهتِ کسب قلب سلیم و تولد سالم به برزخ تنظیم مینماید.
یک انسان عاقل، دائماً به تولدی میاندیشد که شاید چند لحظه دیگر از راه برسد و هیچ سرمایهای جز یک قلب سالم به کار او نیاید. رحمت پروردگار در آخرت بر همگان عرضه میشود، اما تنها یک قلب سالم قادر به دریافت آن و لذت بردن از آن است. از نگاه امیرالمؤمنین (ع)، انسان عاقل کسی است که ابدیت خویش را باور نموده و برای آبادانی تلاش میکند؛ «من عَمّرَ دارَ اقامتهِ، فهو العاقل».
انسان غافل در هیچ کدام از شئوناتِ دنیایی خود (همسری، پدری، مادری، شغلی، اجتماعی و ...) نیز هرگز نمیتواند انسان موفقی باشد، چرا که او در دنیا تنها به خاطر دنیا زندگی میکند نه به خاطر ابدیت. زندگی به خاطر دنیا سرشار از غفلت است و زندگی برای ابدیت سرشار از آرامش و شادی. اساساً انسان غافل، قادر به دریافت انرژی از منبعِ اصلی قدرت ناست لذا به راحتی تحت تأثیر مسائل دنیا به آشفتگی و اضطراب مبتلا میشود.
عوامل غفلت
در این مَجال به بررسی چند عامل از عوامل غفلت میپردازیم. اما نکته قابل توجه در این بحث آن است که بسیاری از این عوامل از مَجرای ربوبیت خداوند و برای تعیین سطحِ خلوص انسان بر سر راه او قرار میگیرند و در حقیقت سنگِ محکی برای افتراق مخلصین از دیگران هستند.
1- شیطان
امام صادق (ع)؛ «ان کانَ الشّیطان عدوّا، فَالغفلهُ لماذا؟»؛ اگر دشمنی مثل شیطان دارید، پس دیگر غفلت چرا؟
شیطان یکی از بزرگترین عواملِ ابتلای انسانها به غفلت است. او به واسطه حملات چهارگانه خویش (جلو، عقب، راست و چپ) انسان را به خود مشغول نموده و از توجه به مسیرِ اصلی و حقیقی باز میدارد.
توجه داشته باشیم که حتی انبیا نیز از مزاحمت شیاطین در امان نبودهاند. اما آنچه که انبیاء و اولیای الهی را از سقوط در دامان غفلت در امان نگاه میداشت، توجه دائم آنان به آخرت بوده است؛
«إنّا أخلصناهم بخالصهٍ ذکر الدّار...» (سوره ص، آیه 46)
ما آنان را به یاد آخرت، خالص گردانیدیم.
پس تداومِ ذکر خداوند و سرای ابدی، تنها راه دفع تزاحم و حملاتِ شیاطین است. یادمان بماند! شیطان درست در زمانی بر ما غلبه میکند که ما خودِ حقیقیمان و سفرِ به آخرت مان را از یاد میبریم...
به جمله اعجابانگیزِ شیطان در قرآن توجه کنید:
«و لا تجدوا اکثرهم شاکرین...؛ و اکثر بندگان تو (در هنگام حملات من) شاکر نیستند». (سوره اعراف، آیه 17)
به راستی؛ راز ارتباط میان شکر و دفع وسوسههای شیطان چیست؟
این نکته کلیدی را از خاطر نبریم که وسوسه زمانی به سراغ انسان آمده و بر او غلبه میکند که او شاکر نباشد. شکر، راه مقابله با شیطان و وسیله تثبیتِ او بر صراط مستقیم است.
هر گونه سقوط در برابر حملاتِ شیطان، نشان میدهد که انسان در نفسِ خویش ناخالصیهایی دارد که عللِ سقوط او است که باید آنها را بشناسد و با تمرین و تکرار آنها را از نفس خویش بزداید.
وظیفه اصلی شیطان، مشغول نمودنِ انسانها به یکی از چهار نوع حملاتش و در نتیجه غافل نمودنِ آنان از یاد خدا است. حال با وجودِ چنین دشمنِ قسم خوردهای، آیا تن دادن به غفلت، کارِ احمقانهای نیست؟ اما جای تأسف است که غالبِ انسانها، شیطان را به عنوان دشمنِ «در کمین» خود باور ننمودهاند و دشمنیِ او را به رسمیت نشناختهاند.
خداوند در قرآن کریم، از یک حقیقتِ مهم در مورد شیطان پرده بر میدارد؛
بندگان من؛ شیطان یک موجود حقیقی است که با عزم جدّی در میان تمام افکار و روابط شما حاضر میشود و قصد ضربه زدن به شما و سقوطتان را دارد. برای چنین موجودی، تنها یاد مداوم خدا، عامل دور کننده و بازدارنده است.
فراموش نکنیم که مراقبت از حملات شیطان نباید در هیچ لحظهای از زندگی انسان، متوقف شود، زیرا حملات او در هیچ لحظهای حتی در خواب نیز قابل انکار و تردید ناست. باید بیاموزیم که با اتصال به منبعِ لایزالِ آرامش، از سقوط در برابر حملاتِ او در امان بمانیم.
نظر شما